افسانه مدیریت زمان (بخش دوم)

مدت زمان مطالعه : 6 دقیقه 

  • حالا چه زمانی برای انجام هر کار خوبه؟ این سوالیه که باید خودتون بهش جواب بدید. برای هر شخص ممکنه زمان‌هایی که بازدهی بهتر یا حوصله بیشتری داره فرق کنه! برای مثال، من چون صبح‌ها حوصله بیشتری دارم، کارهایی که علاقه وافری بهشون ندارم رو انجام میدم و هرچی به پایان روز نزدیک‌تر میشم این حوصله کمتر می‌شه در نتیجه کارهایی رو انجام می‌دم که بیشتر دوست دارم و با همین تکنیک ساده همه کارهای یک روز انجام می‌شه!
  • بازه‌های زمانی چه قدر باشه؟ بازه‌های زمانی‌ای که تعریف می‌کنید نه باید اون قدر کوتاه باشن که به کار خاصی نرسید و نه اون قدر طولانی که خسته‌کننده بشن. این هم باز دست خودتونه و با آزمون و خطا می‌تونید بهترین زمان برای خودتون رو بفهمید.
  • به عنوان مثال بازه‌های من اول دوساعتی بودن، ولی واقعا خسته‌کننده بود و تمرکز کردن برام سخت بود؛ پس مثل عکس زیر یک ساعتشون کردم!
  • برنامتون رو رنگی رنگی کنید و حتی از دیدنش هم لذت ببرید!
  • راز اجرای این برنامه رویایی چیه؟ اگه بخوام در دو کلمه بگم: پیشرفت و ناامید نشدن! باید سعی کنیم هر هفته کمی بیشتر به برنامه پایبند باشیم، برنامه رو با آزمون و خطا بهتر کنیم و مشکلاتش رو برطرف کنیم، در نهایت بسته به سرعت پیشرفتمون یک افسانه می‌شیم!
  • اگه دیدید هفته‌های اول درصد کمی از برنامه انجام می‌شه اصلا نگران نباشید، شما تازه اول راهی پر پیچ و خم هستید و کامل نبودن طبیعیه! من هم هفته اول کمتر از ۳۰ درصد برنامه رو اجرا کردم! حتی هفته دوم و سوم هم نتونستم اون رو کامل اجرا کنم؛ بلکه یک روال صعودی رو پیش گرفتم و بعد از حدود ۲ ماه به عملکرد ثابتی رسیدم که ازش راضی بودم. پس کمال‌گرایی رو بذارید کنار و شروع کنید، تنها چیزی که مهمه شروعه!
  • حالا شاید در طول این راه به موانعی بربخورید که سرعتتون رو کم کنه، در ادامه چند مورد از تجربیات خودم از این موانع و اینکه چجوری تونستم مدیریتشون کنم رو میگم:

image

  • انعطاف ‌پذیر نبودن: بخش مهمی از برنامه انعطاف‌پذیری اونه؛ یعنی برای کارهای فوری‌ای که در طول هفته پیش میان همیشه مقداری زمان خالی اختصاص بدیم. مثلا من برای روزهای جمعه هیچ برنامه‌ای نمی‌ریزم، حالا اگه کاری در طول هفته پیش اومد، زمان مربوط به اون رو از جمعه قرض می‌گیرم، اگرهم نه، جمعه رو استراحت می‌کنم
  • حذف تمامی تفریحات: کلیت برنامه این بود که زمان‌ها مشخص بشن و به کارها نسبت داده بشن، اما چیزی که هنوز نگفتم اینه که تفریح هم برای من یک کار محسوب می‌شه و زمان خاصی رو براش کنار می‌ذارم. برای اینکه برنامم از خشکی در بیاد و بازدهی بهتری داشته باشم! از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون کار مورد علاقه من توی هفته، همین چند ساعت تفریحه.
  • شبکه‌های خبیث اجتماعی: حواسمون به وقت‌هایی که صرف چک کردن و فعالیت در فضای مجازی ‌می‌کنیم باشه. بعضی وقت‌ها ناخودآگاه توی این فضا غرق می‌شیم و دل‌کندن ازش ساعت‌ها طول می‌کشه! تهش که چی؟!
    الان که این متن رو خوندید، اگر موتور برنامه‌ ریزیتون راه افتاد خلاصش اینه که برای اولین قدم بشینید زمان‌های هفتگی خودتون رو بنویسید و کم‌ کم برای اون‌ها برنامه‌ریزی کنید.
  • توی هفته‌های اول اصلا به خودتون فشار نیارید و انتظار اینو نداشته باشید که همه برنامه رو اجرا کنید. سعی کنید واقع‌بینانه این کار رو انجام بدید و ترجیحا روزی ۲۵ ساعت برنامه ننویسید!
  • بعد از اینکه مدتی زندگی خودتون رو با این سبک برنامه جلو بردید متوجه تفاوتش با حالت قبلی می‌شید! آخر هر روز حس می‌کنید که از تمام ظرفیت ممکن خودتون و روزتون استفاده کردید (خب واقعا هم همین طوره!) و از خودتون خیلی رضایت دارید.
  • می‌تونید اولویت‌هاتون رو خیلی واضح ‌تر ببینید و زمانتون رو با توجه به اون‌ها تقسیم کنید؛ همچنین بهتون نسبت به زمان و کارهایی که دارید می‌کنید دید خیلی خوبی میده؛ یعنی میشه به وضوح دید برای هر پروژه، فعالیت اضافه یا درسی، زمان به اندازه کافی دارید یا نه!

برگرفته از سایت : https://virgool.io