اولویت بندی برای یک برند قدرتمند (بخش نخست)
مدت زمان مطالعه : حدود 7 دقیقه
نویسنده : مهندس شروین اردلان ، قائم مقام مدیر عامل شرکت پیگیر
- هرازگاهی میشنویم که برندی جهانی و قدرتمند مثل گوگل که در زمان نوشتن این مقاله، تنها خود برندش، حدود 150 میلیارد دلار ارزشگذاری شده، محصولات یا خدماتی بهظاهر غیرمرتبط با موضوع اصلی کسبوکارش را تولید میکند!
- خب، قاعدتاً اغلب ما زمانی که نام گوگل را میشنویم به یاد موتور جستوجوی قدرتمند آن میافتیم. اما همان طور که میدانیم زیربرندهایی مثل جیمیل، گوگل آنالیتیکس، گوگل مپس و گوگل ارث، گوگل ادوردز، گوگل داکس، گوگل کانتکتس، گوگل وویس و … از دستاوردهای گوگل هستند.
- البته شاید برخی از ما ندانیم که برندهایی مثل یوتیوب، ویز، اندروید و محصولاتی مثل عینکهای هوشمند، ماشینهای بدون راننده بالنهای اینترنتی و … نیز از دستاوردها و محصولات ابر برند گوگل هستند!
- حال، آقای نویسنده، شما بارها و بارها گفتهاید که یکی از استراتژیهای قدرتمند برندشدن، متمرکز کارکردن است!
- چه طور است که برندی مثل گوگل که تا به این حد غیرمتمرکز کار میکند، اکنون دومین برند ارزشمند دنیاست؟
- این سؤالی بود که مدتهای مدیدی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود تا این که چندی پیش در کتابی که دو تن از مدیران برجستۀ گوگل، آقایان اریک اشمیت و جاناتان روزنبرگ نوشتهاند با «نام گوگل چگونه کار میکند؟ » با مطلبی برخورد کردم که موضوع را تا حدود زیادی برای من روشن کرد.
قانون 70/20/10 گوگل
- بله، قانون هفتاد/ بیست/ ده، خب این یعنی چه؟
- قانون فوق یک راهکار ساده و کاربردی برای یکی از پیچیدهترین برندهای دنیا با دهها محصول و خدمات متفاوت است!
- رهبران گوگل سالهای سال است که توانستهاند با استفاده از این قانون در اولویتبندی تخصیص بودجه، زمان و امکانات به پروژههای متفاوت، همچنان که تخصص خود را حفظ کردهاند از فرصتهای موجود نیز بینصیب نمانند.
- آنها هر زمان که با پیشنهاد شروع، شراکت، خرید، سرمایهگذاری، رشد و گسترش یا هر چیز دیگری روبهرو میشوند، به قانون 70/20/10 رجوع مینمایند. در ادامه این قانون را توضیح میدهم.
70 چیست؟
- آنها به کسبوکار اصلی و پایهای خود که نام گوگل را برای آن ساختهاند و تختۀ پرش آنها بوده است و همین امروز هم هنوز گوگل با آن شناخته میشود (یعنی موتورهای جستوجو یا هر قسمت درآمدساز دیگر) قسمت 70 درصدی میگویند.
- به عبارتی آنها اذعان دارند که 70 درصد از تمام زمان، پول، نیروها، ایده های نو، طراحیهای جدید و هر چیزی را که به ذهن پرسنلشان میرسد به این قسمت اختصاص میدهند.
20 چیست؟
- سپس 20 درصد از زمان، پول، پرسنل و … را مشغول و متمرکز روی پروژههای باز و نیمهتمام قبلی میکنند تا به نتیجه مطلوب برسد.
10 چیست؟
- تنها 10 درصد از تمام تلاشها، سرمایهگذاریها، زمان و خلاصه هر چیز دیگری در گوگل، صرف ایدههای جدید، کسبوکارهای نو، فازهای کاملاً متفاوت با سابقۀ مرتبط کاری و هر چیز دیگری میشود!
- معما چو حل گشت، آسان شود.
- این استراتژی اولویتبندی بسیار ساده؛ اما کاربردی گوگل است.
- این استراتژی اولویتبندی بسیار ساده؛ اما کاربردی گوگل است.
- ما شاید میبینیم که گوگل روی عینک هوشمند سرمایهگذاری کرده است که هیچ ربطی به کسبوکار اصلیاش ندارد یا روی ماشینهای خودران به همین صورت و این موضوع، ما را خصوصاً اگر به فلسفه برندینگ کمی آگاه باشیم، گیج میکند.
- اما زمانی که بدانیم این پروژهها از خانوادهۀ 10 درصدیهای گوگل هستند، متوجه میشویم که آنها 70 درصد تلاششان را روی بخشهای پایهای میکنند و تنها ده درصد از بودجه و زمان برندشان روی این ایدههای نو سرمایهگذاری میشود.
- زمانی که حدود یک سال پیش از این، برای اولین بار با سازوکار اولویتبندی پروژهها در گوگل آشنا شدم برایم هیجانانگیز و تأملبرانگیز بود!
- آیا میتوان این استراتژی اولویت بندی را به سایر کسب و کارها تسری داد؟
- آیا این احتمال وجود دارد که این موضوع روی کسبوکارهای دیگر جواب مثبت ندهد؟
- آیا این موضوع را برای مخاطبانم به صورت گسترده بازگو کنم؟
- خب، از همان زمان تصمیم گرفتم که این استراتژی اولویتبندی را روی کسبوکارهایی که خودم اداره میکردم و در آن سهامدار عمده بودم، اجرا کنم.
نتیجه : خارقالعاده!
نتیجه : خارقالعاده!